در دنیای پیچیده و پویای بازارهای مالی، معاملهگران بهدنبال استراتژیهایی هستند که بتوانند با دقت بیشتری حرکات قیمتی را پیشبینی کنند و از فرصتهای معاملاتی بهرهبرداری کنند. دو سبک معاملاتی که در این زمینه توجه بسیاری را به خود جلب کردهاند، ICT (Inner Circle Trader) و RTM (Read The Market) هستند. هرکدام از این سبکها با رویکردها و اصول خاص خود به تحلیل بازار میپردازند. سبک ICT بر مبنای تحلیل دقیق ساختارهای بازار و درک جریان سفارشات طراحی شده است و به معاملهگران کمک میکند تا با استفاده از ابزارهای خاص، نقاط ورود و خروج دقیقتری را پیدا کنند.
ازسویدیگر، سبک RTM بهدنبال شناسایی نقاطی است که قیمتها پساز دورشدن از میانگین به آن بازمیگردند و از این طریق فرصتهایی برای ورود به معامله ایجاد میکند. در این مقاله به نکاتی میپردازیم که به شما کمک میکنند تا بین ict یا rtm بهترین گزینه را انتخاب کنید. با ما همراه باشید.
معرفی سبک ict
پیشاز اینکه بخواهیم یک تصمیم اساسی درمورد انتخاب بین rtm یا ict بگیریم، باید بدانید که سبک ICT (Inner Circle Trader) یکی از روشهای معاملاتی پیشرفته است که توسط مایکل ج. هادلسون (Michael J. Huddleston) که بیشتر با نام مستعار “Inner Circle Trader” شناخته میشود، معرفی شده است. این سبک معاملاتی بهدلیل تحلیل دقیق و جامع خود از بازارهای مالی و همچنین تمرکز بر رفتار و ساختار بازار، توجه بسیاری از معاملهگران حرفهای را به خود جلب کرده است.
تاریخچه سبک ICT به اوایل دهه ۲۰۰۰ برمیگردد، زمانی که مایکل هادلسون شروع به توسعه و آموزش این روش به جامعه معاملهگران کرد. او با بهرهگیری از تجربیات شخصی خود در بازارهای مالی و با توجه به نیاز به یک روش جامعتر و دقیقتر برای تحلیل بازار، مجموعهای از تکنیکها و استراتژیها را طراحی کرد که در نهایت به شکلگیری سبک ICT انجامید. هادلسون با ارائه تحلیلهای عمیق و آموزشی به معاملهگران، توانست سبک ICT را بهعنوان یکی از روشهای محبوب و کارآمد در بین معاملهگران حرفهای و حتی مبتدی معرفی کند.
سبک ICT بر مبنای درک عمیق از ساختار بازار، روانشناسی معاملهگران و جریان سفارشات استوار است. در این سبک، معاملهگران بهجای تمرکز صرف بر الگوهای قیمتی یا اندیکاتورها به تحلیل رفتار بازار و شناسایی نقاط کلیدی میپردازند که براساس جریان سفارشات بزرگ و رفتار مؤسسات مالی شکل گرفتهاند. این روش به معاملهگران کمک میکند تا نقاط ورود و خروج دقیقتری را پیدا کنند و ریسک معاملات خود را به حداقل برسانند.
یکی از اصول کلیدی در سبک ICT، درک مفهوم نواحی نقدینگی (Liquidity Zones) است. این نواحی، مناطقی در بازار هستند که انتظار میرود تعداد زیادی سفارش خرید یا فروش در آنجا جمع شده باشد. معاملهگران سبک ICT بهدنبال شناسایی این نواحی هستند تا بتوانند از حرکات قیمتی که بهدلیل ورود سفارشات بزرگ ایجاد میشود، بهرهبرداری کنند. این تحلیل دقیق از رفتار بازار به معاملهگران اجازه میدهد تا در زمانهای مناسب وارد بازار شوند و از فرصتهای معاملاتی بهرهبرداری کنند.
علاوهبراین، تحلیل جریان سفارشات (Order Flow Analysis) نیز یکی دیگر از اجزای مهم سبک ICT است. این تحلیل به معاملهگران امکان میدهد تا جهت حرکت بازار را براساس حجم سفارشات و نوع معاملات درک کنند. با شناسایی تغییرات در جریان سفارشات، معاملهگران میتوانند پیشبینی کنند که بازار به کدام سمتوسو حرکت خواهد کرد تا از این اطلاعات برای ورود یا خروج از معاملات استفاده کنند.
سبک ICT همچنین به معاملهگران توصیه میکند که به نقاط بازگشت بازار (Market Reversals) توجه کنند. این نقاط معمولاً در نواحی نقدینگی بالا یا پساز حرکات قیمتی بزرگ رخ میدهند و میتوانند فرصتهای خوبی برای ورود به معاملات باشند. معاملهگران ICT با تمرکز بر این نقاط و استفاده از تحلیلهای خود، میتوانند با دقت بیشتری نقاط بازگشت را شناسایی کنند و از حرکات قیمتی بعدی بهرهبرداری کنند.
بهطورکلی، سبک ICT بهدلیل تمرکز بر تحلیلهای دقیق و جامع بازار، استفاده از مفاهیم پیچیدهای مانند جریان سفارشات و نواحی نقدینگی و همچنین توجه به رفتار و روانشناسی معاملهگران به یکی از سبکهای محبوب و مورد اعتماد در میان معاملهگران حرفهای تبدیل شده است. این سبک نیازمند تمرین و تجربه فراوان است؛ اما با استفاده صحیح از آن، معاملهگران میتوانند به نتایج بسیار خوبی در معاملات خود دست یابند.
در ادامه به بررسی اصلیترین اصول و ساختارهای مربوط به سبک ict میپردازیم.
شکاف ارزش منصفانه
درواقع Fair Value Gap (FVG) به تفاوت قیمتی اشاره دارد که میان قیمت فعلی بازار و سطح ارزش منصفانه یک دارایی وجود دارد. این شکاف زمانی ایجاد میشود که قیمت دارایی بهسرعت و بهطور قابلتوجهی از سطح متعادلی که بازار برای آن تعیین کرده است، فاصله بگیرد. FVG میتواند بهعنوان یک نشانه از ناهنجاریهای قیمتی در بازار موردتوجه معاملهگران قرار گیرد؛ چراکه این فاصله ممکن است نشاندهندۀ یک حرکت سریع و احساسی بازار باشد که میتواند ناپایدار باشد.
معاملهگران با تجربه، از جمله کسانی که از استراتژیهای پیچیده مانند ICT (Inner Circle Trader) استفاده میکنند بهدقت این شکافها را تحلیل میکنند تا فرصتهای معاملاتی سودآور را شناسایی کنند. آنها بهدنبال موقعیتهایی هستند که در آن قیمت به سطح ارزش منصفانه خود بازگردد؛ چراکه این بازگشت معمولاً همراه با حرکات قیمتی قابلپیشبینی است. تحلیل FVG میتواند شامل بررسی عوامل بنیادی مانند اخبار اقتصادی و دادههای مالی، تحلیل تکنیکال شامل الگوهای قیمتی و سطوح حمایت و مقاومت و همچنین تحلیل احساسات بازار باشد.
شکاف ارزش منصفانه نهتنها بهعنوان یک شاخص مهم برای شناسایی نقاط بازگشت قیمت به کار میرود، بلکه میتواند برای پیشبینی ادامه روند فعلی نیز استفاده شود. به عبارت دیگر، اگر شکاف ارزش منصفانه بهدلیل عوامل بنیادی قوی ایجاد شده باشد، ممکن است قیمت به حرکت در جهت شکاف ادامه دهد. معاملهگران با تحلیل دقیق این شکافها، میتوانند تصمیمات بهتری در مورد ورود یا خروج از بازار بگیرند و ریسکهای خود را بهینه مدیریت کنند.
در مجموع، Fair Value Gap یک مفهوم مهم در تحلیل بازارهای مالی است که به معاملهگران کمک میکند تا درک عمیقتری از نوسانات قیمتی داشته باشند و از فرصتهای معاملاتی که درنتیجه این شکافها به وجود میآید، بهرهبرداری کنند.
ورود بهینه در سبک ict
در پروسه ارائه پاسخ به سؤال «ict بهتر است یا rtm؟» باید با نقطه بهینه برای ورود به معاملات سبک ict نیز آشنا شوید.
درواقع (OTE) یکی از مفاهیم کلیدی در سبک معاملاتی ICT (Inner Circle Trader) است که توسط مایکل ج. هادلسون معرفی شده است. این مفهوم به معاملهگران کمک میکند تا نقاط بهینه برای ورود به بازار را شناسایی کنند، بهطوریکه ریسک کمتری را متحمل شوند و احتمال موفقیت در معامله افزایش یابد.
در سبک ICT، OTE بهعنوان یک استراتژی بازگشتی تعریف میشود که براساس فیبوناچی و حرکات اصلاحی بازار عمل میکند. ایده اصلی OTE این است که پساز یک حرکت قوی در بازار (چه صعودی و چه نزولی)، قیمت معمولاً بهصورت موقت اصلاح میشود. معاملهگران بهدنبال این اصلاحات هستند تا در یک نقطه بهینه که اغلب در محدوده فیبوناچی ۶۲% تا ۷۹% قرار دارد، وارد معامله شوند.
برای مثال، اگر قیمت یک دارایی بهطور چشمگیری افزایش یابد، معاملهگران سبک ICT منتظر میمانند تا قیمت پساز این افزایش به محدودهای اصلاح شود که بین ۶۲% تا ۷۹% حرکت پیشین قرار دارد. در این محدوده، آنها با دقت رفتار قیمت را زیر نظر میگیرند تا در نقطهای بهینه وارد معامله خرید شوند به امید اینکه قیمت دوباره به مسیر صعودی خود بازگردد.
مزیت اصلی استفاده از OTE در سبک ICT این است که معاملهگران با استفاده از این استراتژی میتوانند بهشکلی هوشمندانه وارد بازار شوند، بهطوریکه ریسک کمتری نسبت به معامله در نقاط دیگر متحمل شوند. این استراتژی به آنها اجازه میدهد تا وارد معاملهای شوند که بهطور بالقوه در جهت اصلی روند حرکت میکند؛ اما با قیمتی بهتر و در موقعیتی که احتمال بازگشت قیمت بهسمت روند اصلی بیشتر است.
نقطه ورود بهینه همچنین به معاملهگران کمک میکند تا تصمیمات خود را با نظم و انضباط بیشتری اتخاذ کنند. با داشتن یک برنامه مشخص برای ورود به بازار براساس سطوح فیبوناچی و تحلیل دقیق حرکات قیمتی، معاملهگران میتوانند احساسات خود را کنار بگذارند و بهصورت سیستماتیک به معاملات خود بپردازند. این رویکرد باعث میشود که از ورود به معاملات براساس احساسات یا حرکات ناپایدار قیمت جلوگیری شود و معاملات بیشتری با سوددهی بالاتر انجام شود.
در نهایت، Optimal Trade Entry بهعنوان یکی از ارکان اساسی سبک ICT به معاملهگران کمک میکند تا با استفاده از تحلیلهای دقیق و استراتژیهای منظم، بهترین نقاط ورود به بازار را شناسایی کنند و معاملات خود را با اطمینان بیشتری انجام دهند. این استراتژی برای معاملهگرانی که بهدنبال بهینهسازی نقاط ورود و کاهش ریسک هستند، بسیار کارآمد و مؤثر است.
مزایا و معایب سبک ict
یکی از مهمترین بخشهایی که باید به آن در پروسه انتخاب بین rtm یا ict پرداخته شود، بررسی مزایا و معایب ict است.
در جدول زیر، مزایا و معایب سبک معاملاتی ICT (Inner Circle Trader) آمده است:
مزایا | معایب |
تحلیل عمیق و جامع: سبک ICT به معاملهگران اجازه میدهد که با تحلیل دقیق ساختار بازار و جریان سفارشات، تصمیمات معاملاتی آگاهانهتری بگیرند. | پیچیدگی: سبک ICT بهدلیل استفاده از مفاهیم پیشرفته و تکنیکهای پیچیده، ممکن است برای مبتدیان دشوار و زمانبر باشد. |
تمرکز بر رفتار بازار: این سبک به معاملهگران کمک میکند تا رفتار بازار و نواحی کلیدی مانند نواحی نقدینگی را بهخوبی شناسایی و از آنها بهرهبرداری کنند. | نیاز به تجربه و تمرین: برای موفقیت در سبک ICT، معاملهگران نیازمند تجربه و تمرین زیادی هستند تا بتوانند به درک درستی از مفاهیم آن برسند. |
مدیریت ریسک بهینه: سبک ICT ابزارهای متعددی برای مدیریت ریسک در اختیار معاملهگران قرار میدهد که باعث کاهش ضرر و افزایش سود میشود. | زمانبربودن: اجرای صحیح استراتژیهای ICT نیازمند تحلیل و بررسیهای دقیق و مداوم است که ممکن است وقتگیر باشد. |
سازگاری با انواع بازارها: سبک ICT در بازارهای مختلف از جمله فارکس، سهام و ارزهای دیجیتال قابلاجرا است و بههمیندلیل تنوعپذیری بالایی دارد. | فشار روانی بالا: پیچیدگی و نیاز به دقت زیاد در این سبک میتواند فشار روانی زیادی بر معاملهگران وارد کند بهویژه در شرایط ناپایدار بازار. |
پیشبینی دقیق: استفاده از ابزارهایی مانند فیبوناچی و جریان سفارشات در ICT به معاملهگران کمک میکند تا نقاط بهینه ورود و خروج را با دقت بیشتری پیشبینی کنند. | خطر سیگنالهای کاذب: با وجود تحلیل دقیق، همیشه احتمال دریافت سیگنالهای کاذب وجود دارد که ممکن است به معاملات ناموفق منجر شود. |
انعطافپذیری: این سبک به معاملهگران اجازه میدهد تا بهراحتی با تغییرات بازار سازگار شوند و استراتژیهای خود را براساس شرایط بازار تنظیم کنند. | نیاز به ابزارهای پیشرفته: برای استفاده کامل از سبک ICT، معاملهگران ممکن است به ابزارهای تحلیلی و دادههای پیشرفتهای نیاز داشته باشند که ممکن است هزینهبر باشد. |
تأکید بر آموزش: مایکل ج. هادلسون، بنیانگذار سبک ICT، تأکید زیادی بر آموزش و تربیت معاملهگران دارد که این امر باعث رشد دانش و مهارت معاملهگران میشود. | دوره یادگیری طولانی: یادگیری و تسلط بر تمامی جنبههای سبک ICT میتواند زمان زیادی ببرد و نیازمند صبر و پشتکار است. |
افزایش نظم و انضباط: این سبک معاملهگران را ملزم به پیروی از یک برنامه دقیق و منظم میکند که به افزایش نظم و انضباط در معاملات کمک میکند. | ریسکهای پنهان: برخی از مفاهیم سبک ICT ممکن است بهدرستی درک نشوند؛ درنتیجه معاملهگران را در معرض ریسکهای پیشبینینشده قرار دهند. |
استفاده از تکنیکهای پیشرفته: سبک ICT از تکنیکهای پیشرفتهای مانند تحلیل جریان سفارشات استفاده میکند که میتواند به درک بهتر روندها و حرکات بازار کمک کند. | نیاز به منابع یادگیری متعدد: معاملهگران برای یادگیری سبک ICT نیاز به دسترسی به منابع آموزشی جامع و متنوع دارند که ممکن است بهسادگی در دسترس نباشند. |
تشریح سبک rtm
درواقع سبک RTM یکی از سبکهای تحلیل و معامله در بازارهای مالی است که برای انتخاب میان rtm یا ict باید موردتوجه قرار بگیرد. تمرکز اصلی rtm بر درک عمیق از رفتار بازار و الگوهای قیمتی است. این سبک به معاملهگران اجازه میدهد تا با خواندن حرکات قیمتی، تصمیمات معاملاتی دقیقتری بگیرند و از فرصتهای معاملاتی به بهترین شکل بهرهبرداری کنند.
سبک rtm در مقایسه با سبکهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال سنتی یا ICT، رویکردی سادهتر اما عمیقتری دارد. در این سبک، معاملهگران بهدنبال شناسایی الگوهای قیمتی، سطوح کلیدی حمایت و مقاومت و رفتار عمومی بازار هستند. این سبک مبتنی بر این ایده است که بازارها دارای الگوها و رفتارهای تکرارشوندهای هستند که با دقت و تمرین میتوان آنها را شناسایی کرد.
یکی از اصول کلیدی در RTM، توجه به نواحی تراکم قیمتی است. این نواحی جایی هستند که قیمت برای مدت زمان مشخصی در یک محدوده محدود نوسان میکند. تراکم قیمتی اغلب بهعنوان نشانهای از تردید بازار یا آمادگی برای یک حرکت بزرگ درنظر گرفته میشود. معاملهگران RTM با تحلیل این نواحی میتوانند پیشبینی کنند که بازار به کدام سمت حرکت خواهد کرد تا براساس آن وارد معامله شوند.
واکنش به سطوح کلیدی نیز یکی دیگر از جنبههای مهم سبک RTM است. معاملهگران بهدنبال سطوح کلیدی هستند که در گذشته بارها بهعنوان نقاط بازگشت قیمت عمل کردهاند. این سطوح میتوانند شامل حمایتها، مقاومتها و یا نقاط چرخش بازار باشند. در این سبک، معاملهگران براساس واکنش قیمت به این سطوح تصمیم میگیرند که آیا وارد معامله شوند یا خیر.
آر تی ام همچنین بر درک روانشناسی بازار و رفتار معاملهگران تمرکز دارد. این سبک به معاملهگران کمک میکند تا بهجای دنبالکردن کورکورانه شاخصها یا اخبار به تحلیل رفتار و احساسات سایر معاملهگران بپردازند. با این رویکرد، آنها میتوانند تصمیمات معاملاتی خود را براساس جریان عمومی بازار و نحوه تعامل سایر شرکتکنندگان در بازار تنظیم کنند.
در مجموع، RTM (Read the Market) یک سبک معاملاتی است که به معاملهگران کمک میکند تا با خواندن دقیق حرکات قیمتی و درک رفتار بازار، تصمیمات معاملاتی خود را بهبود بخشند. این سبک با تأکید بر تحلیل ساده و روانشناسی بازار به معاملهگران اجازه میدهد تا به روشی منطقی و مبتنی بر دادههای واقعی، از فرصتهای موجود در بازار بهرهبرداری کنند. چنانچه شما بخواهید به یک تعریف عمیق از پرایس اکشن ict یا rtm برسید، لازم است تا مزایای آر تی ام را نیز بررسی کنید.
مزایا و معایب سبک RTM
در جدول زیر به جهت اینکه بیابیم سبک ict بهتره یا rtm، مزایا و معایب سبک معاملاتی RTM (Read the Market) آمده است:
مزایا | معایب |
سادگی و قابلیت فهم: سبک RTM بهدلیل تمرکز بر حرکات قیمتی و تحلیلهای ساده، برای معاملهگران تازهکار بهراحتی قابلفهم است. | نیاز به تجربه و تحلیل دقیق: با وجود سادگی، معاملهگران باید توانایی تحلیل دقیق و تجربه کافی داشته باشند تا بهدرستی الگوهای بازار را تفسیر کنند. |
انعطافپذیری: RTM میتواند در انواع بازارها و در شرایط مختلف بازار به کار رود، بدون نیاز به ابزارهای پیچیده. | عدم استفاده از ابزارهای پیشرفته: عدم استفاده از اندیکاتورها و ابزارهای تکنیکال ممکن است باعث ازدسترفتن برخی فرصتهای معاملاتی شود. |
تمرکز بر روانشناسی بازار: این سبک به معاملهگران کمک میکند تا رفتار سایر شرکتکنندگان در بازار را بهتر درک کنند و از آن بهرهبرداری کنند. | احتمال تفسیر نادرست: تفسیر اشتباه از رفتار بازار میتواند به تصمیمات نادرست منجر شود که ریسک معاملات را افزایش میدهد. |
قابلیت شناسایی فرصتهای معاملاتی: با تحلیل دقیق نواحی تراکم قیمتی و سطوح کلیدی، معاملهگران میتوانند فرصتهای معاملاتی با پتانسیل بالا را شناسایی کنند. | نیاز به تمرکز بالا: معاملهگران RTM باید دائماً نمودارها را زیر نظر داشته باشند تا بتوانند به موقع واکنش نشان دهند که این نیازمند تمرکز و زمان زیادی است. |
مناسب برای انواع تایمفریمها: RTM در تایمفریمهای مختلف قابلاستفاده است، از معاملات روزانه تا معاملات بلندمدت. | فشار روانی: معاملهگران ممکن است تحت تأثیر نوسانات قیمتی و عدم قطعیتهای بازار، فشار روانی زیادی را تجربه کنند. |
عدم وابستگی به اخبار و شاخصها: RTM بهجای اتکا به اخبار یا شاخصهای اقتصادی، بر تحلیل حرکات قیمتی تمرکز دارد. | عدم پیشبینی بلندمدت: این سبک بیشتر به تحلیل کوتاهمدت و میانمدت توجه دارد و ممکن است در پیشبینیهای بلندمدت کارایی کمتری داشته باشد. |
تأکید بر تجربه و دانش: معاملهگران با استفاده از RTM میتوانند به مرور زمان تجربه و دانش خود را افزایش داده و بهبود ببخشند. | نیاز به تصمیمگیری سریع: بهدلیل نوسانات بازار، معاملهگران باید قادر باشند بهسرعت تصمیمگیری کنند که ممکن است برای برخی چالشبرانگیز باشد. |
بررسی تفاوتهای rtm یا ict
در جدول زیر، تفاوتهای اصلی بین سبکهای معاملاتی RTM (Read the Market) و ICT (Inner Circle Trader) بررسی شدهاند تا بتوانید راحتتر به پرسش «rtm یا ict؟» پاسخ دهید:
ویژگی | RTM (Read the Market) | ICT (Inner Circle Trader) |
رویکرد کلی | تمرکز بر درک حرکات قیمتی ساده و شناسایی الگوها و سطوح کلیدی | تمرکز بر تحلیل پیشرفته جریان سفارشات، نقدینگی و استفاده از فیبوناچی و سایر ابزارهای تحلیلی |
میزان پیچیدگی | نسبتاً ساده و مناسب برای معاملهگران مبتدی | پیچیده و مناسب برای معاملهگران با تجربه که بهدنبال تحلیل عمیقتر هستند |
ابزارهای مورد استفاده | بیشتر مبتنی بر مشاهده نمودارها، شناسایی الگوها و سطوح تراکم قیمتی | استفاده از ابزارهای پیشرفته مانند فیبوناچی، تحلیل جریان سفارشات و نقدینگی |
زمان لازم برای یادگیری | یادگیری آسانتر و در مدت زمان کوتاهتر | نیاز به زمان بیشتر برای یادگیری و تسلط بر مفاهیم پیچیدهتر |
تمرکز بر روانشناسی بازار | تأکید بالا بر روانشناسی بازار و درک رفتار سایر معاملهگران | تمرکز بر تکنیکهای تحلیلی و فاندامنتال برای شناسایی نواحی نقدینگی و نقاط بهینه ورود |
قابلیت انعطافپذیری | بسیار انعطافپذیر، قابلاستفاده در تمام تایمفریمها و بازارها | انعطافپذیر ولی نیازمند تحلیل و ابزارهای خاص برای اجرای صحیح در بازارهای مختلف |
زمانبندی معاملات | تمرکز بیشتر بر معاملات کوتاهمدت تا میانمدت | امکان استفاده در تمام تایمفریمها، ولی بیشتر برای معاملات میانمدت تا بلندمدت مناسب است |
نقش تحلیل تکنیکال | تحلیل تکنیکال ساده و پایهای، مبتنی بر الگوها و سطوح کلیدی | تحلیل تکنیکال پیشرفته با استفاده از جریان سفارشات و ابزارهای دیگر |
وابستگی به اخبار بازار | کمتر وابسته به اخبار و اطلاعات خارجی | میتواند تا حدودی وابسته به دادههای اقتصادی و جریان نقدینگی باشد |
سطح تمرکز و زمانبر بودن | نیازمند تمرکز و زمان کمتری نسبت به سبک ICT | نیازمند تمرکز بالا و تحلیلهای مداوم که میتواند زمانبر باشد |
این جدول نشان میدهد که هر دو سبک RTM و ICT مزایا و معایب خود را دارند و انتخاب بین این دو بستگی به تجربه، میزان زمان و منابع در دسترس معاملهگر و اهداف معاملاتی او دارد.
ارائه یک مثال از سبک ict
برای ارائه یک مثال از سبک ICT (Inner Circle Trader) به توضیح یک سناریوی معاملاتی میپردازم که نشاندهندۀ نحوه استفاده از ابزارها و مفاهیم این سبک است.
- فرض کنید شما یک معاملهگر فارکس هستید و میخواهید در جفتارز EUR/USD معاملهای انجام دهید. سبک ICT بر تحلیل دقیق ساختار بازار، شناسایی نواحی نقدینگی و استفاده از ابزارهایی مانند فیبوناچی تمرکز دارد.
- ابتدا شما به نمودار روزانه (Daily) جفتارز EUR/USD نگاه میکنید و متوجه میشوید که بازار در یک روند نزولی قرار دارد. شما نواحی کلیدی حمایت و مقاومت را شناسایی میکنید. همچنین توجه دارید که قیمت بهتازگی از یک سطح مقاومت مهم عبور و بهسمت پایین حرکت کرده است.
- براساس تحلیل ICT، شما بهدنبال نواحی هستید که در آنها حجم زیادی از سفارشات قرار گرفته است. این نواحی معمولاً در نزدیکی سطوح حمایت و مقاومت کلیدی قرار دارند. در این سناریو، شما یک ناحیه نقدینگی را در سطح حمایت نزدیک به قیمت فعلی شناسایی میکنید
- با استفاده از ابزار فیبوناچی، شما سطوح اصلاحی را در نمودار خود اعمال میکنید. فرض کنید که نقطه شروع فیبوناچی را از قله اخیر (High) تا کف اخیر (Low) قرار میدهید. شما مشاهده میکنید که سطح ۶۱.۸% فیبوناچی دقیقاً با ناحیه نقدینگی که شناسایی کردهاید، مطابقت دارد.
- براساس سبک ICT، این همراستایی بین ناحیه نقدینگی و سطح فیبوناچی ۶۱.۸% یک فرصت معاملاتی بالقوه را نشان میدهد. شما تصمیم میگیرید که اگر قیمت به این ناحیه بازگردد، وارد یک معامله فروش (Short) شوید؛ زیرا انتظار دارید که قیمت در این ناحیه با مقاومت مواجه شود و به حرکت نزولی خود ادامه دهد.
- برای مدیریت ریسک، شما حد ضرر (Stop Loss) خود را کمی بالاتر از ناحیه نقدینگی و سطح فیبوناچی ۶۱.۸% قرار میدهید. همچنین یک حد سود (Take Profit) در نزدیکی کف اخیر یا یک سطح حمایت مهم دیگر تعیین میکنید.
- قیمت به ناحیه موردنظر شما بازمیگردد و معامله فروش شما فعال میشود. شما همچنان بازار را زیر نظر دارید و در صورت نیاز تنظیمات لازم را انجام میدهید. اگر تحلیل شما درست باشد، قیمت طبق انتظار بهسمت پایین حرکت میکند و به حد سود شما میرسد که در این صورت معامله موفقیتآمیز بوده است.
این مثال نشان میدهد که چگونه یک معاملهگر با استفاده از سبک ICT میتواند با ترکیب تحلیل ساختار بازار، شناسایی نواحی نقدینگی و استفاده از ابزارهایی مانند فیبوناچی، فرصتهای معاملاتی دقیق و مدیریت شده را شناسایی و اجرا کند. این سبک بهدلیل تمرکز بر جزئیات و تحلیل دقیق، میتواند به معاملهگران کمک کند تا تصمیمات معاملاتی خود را بهبود ببخشند و در بلندمدت موفقتر عمل کنند.
ارائه یک مثال از سبک rtm
برای درک بهتر سبک RTM (Read the Market)، یک مثال از نحوه استفاده از این سبک در یک سناریوی معاملاتی را توضیح میدهم. این سبک بر خواندن و درک حرکات قیمتی بازار تمرکز دارد و بیشتر از ابزارها و اندیکاتورهای پیچیده به تحلیل رفتار بازار و نواحی کلیدی پرداخته میشود.
- فرض کنید که شما در حال بررسی جفتارز GBP/USD هستید و میخواهید براساس سبک RTM تصمیمگیری کنید. ابتدا به تحلیل نمودار روزانه (Daily) میپردازید تا روند کلی بازار را شناسایی کنید.
- شما متوجه میشوید که جفتارز GBP/USD در چند هفته اخیر در یک روند صعودی قرار داشته است؛ اما اخیراً قیمت به یک سطح مقاومت قوی نزدیک شده است. در این مرحله، شما بهدنبال نشانههایی از ضعف در حرکت صعودی یا احتمال بازگشت قیمت هستید.
- در سبک RTM، نواحی تراکم قیمتی بسیار مهم هستند. این نواحی جایی هستند که قیمت در یک محدوده خاص نوسان کرده و نشاندهندۀ تعادل بین عرضه و تقاضا است. شما در نمودار یک ناحیه تراکم را درست زیر سطح مقاومت شناسایی میکنید. این تراکم میتواند نشانهای از تردید بازار در ادامه روند صعودی باشد.
- با دقت به کندلهای قیمتی در ناحیه تراکم نگاه میکنید. فرض کنید چند کندل با سایههای بلند در بالا مشاهده میکنید که نشاندهندۀ فشار فروش در این ناحیه است. این الگوی کندلی ممکن است نشانهای از بازگشت قیمت بهسمت پایین باشد. همچنین متوجه میشوید که حجم معاملات در این ناحیه افزایش یافته که نشاندهندۀ علاقه بالای معاملهگران به این سطح است.
- براساس تحلیل RTM، شما تصمیم میگیرید که اگر قیمت از ناحیه تراکم بهسمت پایین شکسته شود، وارد یک معامله فروش (Short) شوید. این تصمیم براساس درک شما از رفتار بازار و مشاهده نشانههای احتمالی بازگشت قیمت گرفته میشود.
- قیمت از ناحیه تراکم بهسمت پایین شکسته و معامله فروش شما فعال میشود. شما به مشاهده رفتار بازار ادامه میدهید و بهدنبال نشانههای اضافی از تغییرات احتمالی در روند میگردید. اگر بازار بهنفع شما حرکت کند و به حد سود برسد، معامله با سود بسته میشود.
سخن پایانی
در این مقاله نکات مربوط به انتخاب rtm یا ict را ارائه کردیم. سبک ICT با تمرکز بر تحلیلهای پیشرفته مانند جریان سفارشات، فیبوناچی و شناسایی نواحی نقدینگی به معاملهگران کمک میکند تا بهطور دقیق نقاط بهینه ورود به معاملات را شناسایی کنند.
این سبک بهدلیل پیچیدگی و نیاز به تجربه و دانش بالا، برای معاملهگران حرفهای و باتجربه مناسبتر است. در مقابل، سبک RTM بر خواندن و درک سادهتر حرکات قیمتی بازار تمرکز دارد و به معاملهگران اجازه میدهد بدون استفاده از ابزارهای پیچیده، الگوها و نواحی کلیدی را شناسایی کنند. این سبک بهدلیل سادگی و انعطافپذیری، برای معاملهگران در تمامی سطوح بهویژه مبتدیان، مناسب است.
در نهایت، انتخاب بین این دو سبک به میزان تجربه، استراتژی معاملاتی و اهداف فردی هر معاملهگر بستگی دارد. هر دو سبک با رویکردهای منحصربهفرد خود میتوانند به بهبود عملکرد معاملاتی و افزایش سودآوری در بازارهای مالی کمک کنند. فراموش نکنید که بهرهبرداری از مزایای یک پراپ فرم رایگان مانند فورافایکس میتواند ریسک معاملات شما را به صفر نزدیک کند.
سبک ICT برای چه نوع معاملهگرانی مناسب است؟
سبک ICT بیشتر برای معاملهگران حرفهای و با تجربه که بهدنبال تحلیلهای دقیق و پیشرفته در بازار هستند، مناسب است.
آیا سبک RTM برای معاملهگران مبتدی مناسب است؟
بله، سبک RTM بهدلیل سادگی و تمرکز بر تحلیل رفتار بازار، برای معاملهگران مبتدی بسیار مناسب است.
تفاوت اصلی بین ICT و RTM در چیست؟
تفاوت اصلی در میزان پیچیدگی و ابزارهای مورد استفاده است؛ ICT بر تحلیلهای پیشرفته و ابزارهایی مانند فیبوناچی تمرکز دارد درحالیکه RTM بر درک سادهتر حرکات قیمتی و الگوهای بازار تکیه میکند.